۳۶ نکته در بازی با توتن

سلام


برای اونایی که منو نمیشناسن خودمو معرفی میکنم

من مسعود بازیکن اکانت تام و جری در سرور 6 هستم
الان هفته 22 بازی هست و من 24 تا دهکده دارم با جمعیت 18000 نفر اول هستم و 5 تا دهکده با نفر دوم اختلاف دارم






خوب بسه خودشیرینیامو کردم :ی
تا الان تو ایران قبل کتیبه انقدر ده نداشته


اول بهتون پیشنهاد میدم هفته 2 بازی ثبت نام کنید
چون معمولا بازیمنان خوب اول سرور ثبت نام میکنن و به بدبختی مکن دچار میشین تا 4 ساعت رو تخلیه میکنن 4 ساعت اون ور تر چند توتن هست که بخاطر فاصله از شما رشد میکنه و زورتون بهش نمیرسه در نتیجه هفته 10 بازی از تاپ غارت پرت میشین بیرون.
یک دوال مثل خودت خوره پیدا کن که بتونی بخوابی

روز دو شنبه ( اولین روز هفته دوم شروع کن )
1. اول از همه به کاردان میگی بازی بلدم و مراحل رو نمیخوام دنبال کنم کاردنم میگه اوکی این 15 طلا خوش امودی تا 9 ساعت بعد بهت منابع بده

ادامه مطلب ...

وصیت نامه کوروش هخامنشی

  ای پروردگار بزرگ ، خداوند نیاکان من ، ای آفتاب و ای خدایان این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا نیز در ازای عنایاتی که نسبت به من فرموده و در همه زندگانیم به وسیله علایم آسمانی ، نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کرده اید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم .به خصوص قدر شناسی بی حد و قیاس دارم که هیچ گاه مرا از یاری و حمایت خود محروم نداشته اید و هرگز حتی در حین نهایت کامیابی باز مقهور غرور نشده ام . اکنون از درگاه متعال شما در خواست دارم زندگی فرزندانم ، زن ، دوستانم و وطنم را قرین نیکی و سعادت بدارید و مرگ مرا هم مانند زندگانیم توام با عزت و افتخار .

 

       پسران من و شما ای دوستانم ، پایان عمر من فرا رسیده است . من این حالت درگذشت را بنا بر آثار و قراینی درک می کنم . وقتی که از میان شما رفتم باید به وسیله گفتار و عمل نشان دهید که مرد سعیدی بوده ام .هنگامی که کودک بودم و باز در اوان جنوانی و روزگار سالخوردگی از نعمتها و خوشیهای هر یک از آن مراحل نیک برخوردار شده ام ، با مرور زمان بر قدرتم پیوسته افزوده شده است اما در زمان کهولت نا توان تر از عهد جوانی نبوده ام و به خاطر ندارم اقدام به کاری کرده باشم و یا چیزی طلب نموده باشم ولی کامیاب نشده باشم .به علاوه دوستانم را به وسیله نیکیها بهره مند و خوشبخت و دشمنان خود را خوار و زبون کرده ام و این سرزمین نیاکان خویش را که پیش از من نام و نشانی در آسیا نداشت به اوج ترقی و تعالی رسانیده ام و حتی یکی از کشورهای مسخر خویش را از دست نداده ام . در سراسر زندگی به آنچه خواسته ام رسیده ام و همواره نگران که مبادا به شکستی دچار آیم یا خبر نکبت باری بشنوم و همین بیم و نگرانی مانع از آن شد که به شیوه سبک سران زیاده از خود راضی و غره شوم . اینک که از میان شما می روم پسرانم را باز می گذارم ،همان فرزندانی که هدیه خدائی اند . وطن خود و دوستانم را سرفراز می گذارم و می گذرم . شکی نیست که همگان مرا خوش بخت خواهند پنداشت و یاد مرا ارجمند و گرامی خواهند داشت . اکنون باید دستوراتی راجع به کشورم و دستگاه پادشاهی خویش بدهم تا پس از درگذشتم میان شما اختلافی پیش نیاید . ای پسرانم ، من هر دو شما را یکسان دوست دارم . اما فرزند ارشدم را که بر اثر عمر طولانی تر تجربیات بیشتری دارد رهبر جرگه آزاد مردان و راهنمای کار و عمل بر می گزینم . خودم نیز در وطنم که خانه عزیز همه ماست به همین گونه بار آمده ام که در قبال بزرگتران ، برادران و هم وطنانم در شهر یا جلسات و یا در حین مذاکرات گذشت و مدارا نمایم . هر دو شما را هم به همین سان پرورش داده ام که نسبت به بزرگتران خود احترام نمایید و دیگران که از شما جوان ترند شرط و ادب و احترام را رعایت نمایند . اینها موازین و قواعدی است که به دست شما می سپارم و آن حاصل تجربه های زندگی و موافق با عادات و رسوم ملی و جزو آیین ماست .

ادامه مطلب ...

داستان ( یک شاخه گل )

شاخه گل را که خرید شروع کرد به دویدن توی پیاده رو. هیچ یک از رهگذرانی که از کنار پیرمرد می گذشتند متوجه دویدن او نمی شدند، چون تنها پیرمرد حس می کرد که می دود در حالی که فقط کمی سریع تر از معمول قدم برمی داشت. شاخه گل را در حالی که توی دستش تاب می داد و می چرخاند، بویید. شامه اش خیلی قوی نبود. احساس کرد

که گل هیچ بویی نمی دهد.

ـ گلی دماغش از من تیزتره. خصوصا که وقتی بوی گل سرخ در میون باشه.

پیرمرد اندکی دیگر بر سرعت قدم هایش افزود. موهای جلوی سرش به کلی ریخته بود و پوست سرخ و صاف سرش از میان جمعیت قابل تشخیص بود.

ـ سابقه نداشت که گلی اینقد بی محلی کنه. قبلاً که دعوامون می شد ...

لبخندی موذیانه زد.

ـ و مثه بچه ها قهر می کردیم، بعد از سه روز یا حداکثر چهار روز زنگ می زد و یه بهانه ای می آورد که بیا، ناودون شکسته درستش کن، پیرمرد.

تازه ظهر شده بود و پیاده رو کم کم داشت خلوت می شد. چند تا مغازه هم تابلوی «بسته» را پشت شیشه شان انداخته بودند.

ـ اشکال نداره ... عوضش چشمش که به این گل بیفته ذوق می کنه. ای بابا مگه ما پیرمرد، پیرزنا چقد جون داریم، چقد طاقت داریم که بخواهیم با هم قهر کنیم.

لبش را تر کرد و لبخندی زد. همان طور که می رفت و گل را با احتیاط حمل می کرد، سر و وضعش را هم مرتب کرد. ابروهای پرپشتش را به یک طرف خواباند. موهای پشت سرش را صاف کرد. یک لحظه فکر کرد که گل سرخ را هم روی جیب بغل کتش بزند تا بیش از قبل آراسته شود. اما با خودش گفت: «نه این طوری فکر می کنه این گُلُو برای قشنگ کردن خودم گرفتم.»

دوباره گل را چرخاند.

دست توی جیبش کرد. دنبال شانه گشت. دستش به یک تکه کاغذ خورد. فکر کرد پولی ست که صبح گم کرده بود. لبخندی زد و کاغذ را بیرون کشید. لبش را گزید.

ادامه مطلب ...

نمونه سوال فنی و حرفه ای (Word)

Word



1-بزرگترین کلید صفحه کلید چه نام دارد


الف)Insert ب)Enter ج)SpaceBar د)Tab



2-برای درج کاراکترهای وی‍ژه از کدام فرمان استفاده می شود

الف)PrintPreview ب)SaveAs‌ ج)Symbol د)FontSize



3-با کدام فرمان می توان فایل موجود ر تحت نام دیگری ذخیره کرد

الف)SaveAs ب)Save ج)Open د)Edit



4-جهت ادغام خانه های جدول از ..... وجهت ادغام آنها از گزینه ...... استفاده می کنیم

الف)Spilt-Merage ب)Merage-Spilt ج)Insert-Spilt د)Delete-Merage

ادامه مطلب ...

نمونه سوال فنی و حرفه ای(مبانی)

-مودم یک دستگاه ...
الف)ورودی ب) خروجی ج)ورودی/ خروجی د)هیچ کدام

2-کدام دستگاه ورودی ست
الف)چاپگر ب) رسام ج) قلم نوری د)صفحه نمایش
3-کدام حافظه با قطع برق اطلاعاتش از بین می رود
الف)Rom ب)PRom ج)Hard د)Ram
4-کوچکترین واحد قابل اندازه گیری در کامپیوتر چه نام دارد
الف)بیت ب)بایت ج)مگا بایت د)گیگا بایت
5-شبکه بزرگی ست که کامپیوترهای آن در سطح یک شهر هستند
الف)Lan ب)Wan ج)Man د)هیچ کدام
6-دکمه برنامه های در حال اجرا روی این نوار قرار می گیرد
الف)Tray System ب)AddessBar ج)TaskBar د)MenuBar

ادامه مطلب ...